ماجراجویی عشق🌹❤️
ماجراجویی عشق🌹❤️پارت 6
آلیا :مرینت بیا اینو بپوش
مرینت : ممنونم آلیا ....
توی ذهن مرینت : رفتم لباسمو پوشیدم یه تیشرت توسی با یه شرتک سیاه بهم داد و قرار بود منو آلیا کنار هم بخوابیم
آلیا :مرینت بیا دیگه دختر جون😏
مرینت:باشه
مرینت توی ذهنش : رفتیم خوابیدیم و من خوابم نمی برد و ساعت ۱شب بود بلند شدم و داشتم میرفتم توی حال توی بال کن که آدرین رو درحال س.ی.گ.ا.ر کشیدن دیدم رفتم کنارش وبهش گفتم توهم خوابت نمیبره
آدرین: نه .... خوابم نمی بره
مرینت: منم میتونم یه پک بکشم
آدرین: آره
مرینت: وای اولین باره که س.ی.گ.ا.ر میکشم شاید از این به بعد شروع کنم به س.ی.گ.ا.ر کشیدن
آدرین: باشه ولی نباید زیادی بکشی
مرینت: باشه
یه هو دیدم آدرین یه بطری در آورد داشت میخورد من اومدم برم دست شویی که آدرین جلوی در رو گرفت و نزاشت در رو ببندم(بچه ها اون بطری بطری الکل بوده🍺🍺)
و اومد داخل و درو بست و قفل کرد کنار دست شویی حموم بود که حموم دورش شیشه بود و یه کنترل داشت و که وقتی میزدیش صدا بیرون نمیرفت و کسی نمی تونست مارو از اون ور ببینه و در رو باز کنه آدرین لباسام و لباسای خودشو در اور و من رو انداخت توی وان و کنترل رو زد وبدن خوشگل و س.ک.س.ی.ش معلوم شد آومد جلو و من داشتم میرفتم عقب اومد لبامو خورد و داشت🍭🍺 انگشتاشو داخل ک.س.م فرو میکرد و من نمی تونستم جلوی ناله هامو نگه دارم و سعی میکردم آروم ناله کنم
آدرین: واسم ناله کن بدو صدای ناله هاتو ببر بالا
مرینت: ادرین انگشتاشو از تو ک.س.م در آورد و ک.ی.ر شو گذاشت رو ک.س.م و شروع کرد به تلمبه زدن خیلی درد داشتم ولی خیلی حس خوبی داشت دلم بیشتر میخواست که یه هو شیرش🥵💨💦🥛🥛 کسمو پر کرد و بیشتر تلمبه میزد هرچی شیرش رو توکسم پر میکرد بیشتر تلمبه میزد و بلند شدمو به آدرین گفتم بسه آدرین و به صورتش آب زدم و اومد سرجاش و اومدیم بیرون که بریم سر جاهامون که ادرین کفت که
آدرین: ببخشید آخه مست بودم و.......
خب اینم پایان پارت
ببخشید اگر کم بود 🙏
لایک و کامنت یادتون نره ❤️✍️🌹
بچه ها دنبال کنید دنبالتون کنم🌹🌹🌹💫